لزوم آمادگی افکار عمومی برای درگیری در جنگ تمام‌عیار رسانه‌ای

رصد اخبار و محتوای فضای مجازی و تنش‌های پیرامون، همه و همه یک موضوع را گوشزد می‌کند؛ ما در یک جنگ تمام‌عیار قرار داریم. جنگی که آغازکننده‌اش آمریکا بوده است و تمام توان خود را برای رویارویی با ایران به کار بسته است. شرایط کشور عادی نیست و در وضعی ملتهب قرار دارد. مردم یک هفته‌ی پر از استرس و اضطراب را گذرانده‌اند. ترور ‏سردار سلیمانی، تشییع باشکوه، احساسات و عواطف و خشم و ناراحتی و پس از آن اخبار حمله موشکی و خبر سقوط ‏هواپیما، چنان سریع اتفاق افتادند که جامعه را شوک‌زده کرد. ‏ حالا آمریکای جنایت‌کار و تروریست به دنبال این است که نهایت بهره‌برداری را از فرصت پیش آمده ببرد. فضای مجازی و رسانه‌ها به صحنه اصلی نبرد تبدیل شده‌اند و همه تاکتیک‌های عملیات روانی توسط دشمن برای ضربه زدن به افکار عمومی به کار گرفته شده‌اند. همان‌ها که تا دیروز در برابر ‏‎دشمن شعار ‏‎‎صلح و دوری از خشونت سر می‌دادند؛ امروز در خیابان‌های شهر شعار ‏‎‎می‌کشم، می‌کشم سر می‌دهند! ‏ دلار‌های آمریکایی برای چهره‌ها سرازیر شده و دشمن دنبال این است که با جذب چهره‌های هنری، ورزشی و... روحیه مردم را تضعیف کند. مزدوران و نوچه‌هایشان نهایت تلاش خود را به کار گرفتند تا با سوءاستفاده از وضعیت ملتهب ناشی از خطای سهوی، خیانت عمدی خود را به نمایش بگذارند. درحالی‌که همه رسانه‌های جهان بعد از حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی، حرف از اقتدار و قدرت ایران می‌زنند، شبکه‌های فارسی‌زبان به دنبال تضعیف روحیه مردم هستند و نظام را آسیب‌پذیر و ضعیف توصیف می‌کنند. ارتش سایبری سفارت امریکا دستوراتی به تمام عناصر خود داده است تا با تمام توان ذهن مردم را بمباران کنند. این دستورات به فعالان فضای مجازی وابسته به آمریکا در عراق و سایر کشور‌های حوزه خلیج‌فارس هم داده‌شده و از سربازان سایبری ناشناخته سفارت امریکا خواسته‌شده است تا دستورات این جنگ رسانه‌ای را اجرا کنند. آن‌ها سعی داشتند شهادت سردار سلیمانی را با دروغ‌هایی نظیر تروریست بودن او به حاشیه ببرند. تشییع باشکوه مردم را با متر کردن خیابان‌ها ناچیز نشان می‌دادند و دنبال آمار و ارقام و درصد کم دادن از جمعیت بودند؛ اما زمانی که حادثه تلخ کشته شدن چند تن از هم‌وطنانمان در کرمان رخ داد به‌یک‌باره زبان باز کردند و در مورد کشته‌شده‌های ازدحام مراسم تشییع حرف زدند. حمله موشک‌های ایرانی به پایگاه آمریکایی و میزان خسارات و تلفاتش را از دید همه رسانه‌ها پنهان کردند و در مقابل سقوط هواپیمای مسافربری و اشتباه انسانی را به سرخط خبر‌های خود تبدیل کردند.

آمریکایی‌ها، مزدورانشان و شبکه‌های فارسی‌زبان در این شرایط ملتهب، مردم را تشویق به حضور در خیابان‌ها کردند، تا جایی که ترامپ به شکلی علنی و به زبان فارسی نقشه و دستور آشوب‌های خیابانی را به مردم می‌داد و آن‌ها را به تنش و اعتراض دعوت می‌کرد. در حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد غرور آمریکا و قدرت و ابهتش فرو ریخت و برای جبران آن به‌جای پاسخ نظامی به تاکتیک‌های عملیات روانی روی آورد. آمریکایی می‌دانستند در قدرت نظامی، ایران از آن‌ها ضربه‌ای نخواهد خورد و چاره کار را در عملیات رسانه‌ای دیدند، چراکه در این حوزه ضعف و آسیب‌پذیری بیشتری وجود دارد. کلان روایت و هدف اصلی که بنا بود تقلیل اهمیت داده شود، بحث پاسخ موشکی ایران است. برای تحقق این کلان ‏روایت، نیاز به خرده روایت‌هایی نیز بود تا با تاثیر بر احساسات افکار عمومی تحقق هدف اصلی را پیگیری کند. روایت‌های ‏رسانه‌ای ساخته می‌شود تا مخاطب باور کند یا دچار تردید شود و با تکرار ادعا‌های ساختگی، ‏روایت ساخته شده به‌تدریج از سوی افکار عمومی پذیرفته شود. ‏ آن‌ها همین چند هفته بزرگ‌ترین دروغ‌ها را نه‌تن‌ها به مردم ایران بلکه به افکار عمومی آمریکا و حتی همه دنیا گفتند، بااین‌حال وقیحانه رسانه‌های ایرانی را به دروغ‌گویی متهم می‌کنند. این در حالی است که رسانه‌های داخلی بعد از واقعه سقوط هواپیما هیچ‌گونه دروغ و پنهان‌کاری نداشتند و فقط آنچه را می‌دانستند به مردم منتقل کردند که این موضوع به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه با دروغ‌های ترامپ و شبکه‌های فارسی‌زبان نیست. مزدورانی و خائنانی که امروز اشک تمساح می‌ریزند، فراموش کرده‌اند شروع کننده این آتش آمریکا بود. آن‌ها به روی خود نمی‌آورند که هر روز به تعداد شهدای هواپیمای اوکراینی در این کشور، بیمارانی از دنیا می‌روند که به خاطر تحریم‌های آمریکا دارو به آن‌ها نمی‌رسد و اگر دلسوز مردم بودند این‌ها را فریاد می‌زدند. آن‌ها همان‌هایی هستند که تا دیروز نامه می‌نوشتند ایران را تحریم کنید، همان‌هایی هستند که به ترامپ نامه نوشتند به ایران حمله نظامی کن، این خائنین همان‌هایی هستند که به ترامپ گفتند در سخنرانیت بگو به ۵۲ نقطه ایران حمله می‌کنی. آن‌ها به وطن و مردم خود خیانت می‌کنند و تلاش دارند جای شهید و جلاد را عوض کنند. هرچند مردم ناراحت هستند، اما هوشیارند. مردم فرق بین دشمن و معترض را می‌فهمند. نه دفاع یکپارچه از کشور در موقعیت تهدید، نه گرامی داشت سردار شهیدمان، نه داغ سهل‌انگاری در کرمان و فرودگاه تهران، نه عصبانیت از بی‌اطلاعی در شرایط بحران، نه شکایت داشتن از خطای فاحش در عدم لغو پرواز‌های هوایی در زمان عملیات؛ هیچ‌کدام مسائل باندی و جناحی نیست! این‌ها مسائل ملی هستند و هرگونه سوءاستفاده از دشمن برای تفرقه‌افکنی میان مردم باید با پاسخ محکم مواجه شود. تنها راه نجات از وضعیت فعلی و امید به آینده وحدت همه مردم هست. باید بدانیم که در حال حاضر در وضعیتی هستیم که جامعه هم مستعد دوقطبی شدن است و هم مستعد وحدت! اینکه به سمت فرصت برویم یا تهدید به رفتار تک‌تک مردم و مسئولان ارتباط دارد. همه ما نشانه‌های دوقطبی شدن و هزینه‌های آن را بار‌ها دیده‌ایم؛ اما از طرفی زمینه‌های وحدت هم کم نیستند.

وحدتی که از قبل شهادت سردار سلیمانی به وجود آمد نشان داد می‌توان خیلی از اختلافات را کنار گذاشت و طیف‌های مختلف از سلبریتی و مردم گرفته تا نخبگان منتقد را کنار هم جمع کرد و با دشمن مرزبندی کرد. از طرف دیگر همه مردم از بسیاری از ناکارآمدی‌ها خسته شدند و خیلی‌ها دیگر حاضر نیستند برای جریان‌های سیاسی متبوع خودشان تب کنند. این می‌تواند کمکی باشد برای مطالبه ملی و نه جناحی و تصمیمات و انتخاب‌های بهتر. حتی کسانی هم که با دو محور قبل پای وحدت نمی‌آیند و دل پرتری از کشور دارند باز هم راهی برای وحدت دارند. خیلی از این افراد با همه انتقادات تندوتیزشان می‌دانند که در حال حاضر باید بین ترامپ و مزدورهایی، چون علی‌نژاد و کشور خودشان یکی را انتخاب کنند؛ و این انتخاب را برایشان دشوار کرده است. علی‌نژاد درحالی‌که فرصت‌طلبانه هر منتقدی را به نفع خودش مصادره می‌کند که خیلی از این افراد هیچ تمایلی به هم‌گروهی با او را ندارند و او را چیزی بیشتر از یک وطن‌فروش حقیر نمی‌دانند. لازم است در این اوضاع یک پویش وفاق ملی راه بیفتد و همه جریان‌ها از آن حمایت کنند. از طرف دیگر همه مردم و مسئولان از هرگونه اظهارات و اقدامات تفرقه‌افکنانه پرهیز کنند و به این موضوع توجه کنند که دشمن مشترک و اصلی آن‌ها کیلومتر‌ها دورتر است که البته از طریق رسانه‌ها تلاش دارد به ذهن‌ها نفوذ کند و افکار عمومی را به تسخیر خود درآورد.